راز نوشت

اینجا زنی از رازهایش می گوید...

راز نوشت

اینجا زنی از رازهایش می گوید...

شاید روزها سخت است، شاید لحظه ها جان میکاهند تا بگذرند، اما میگذرند...
و من اینجا در آستانه ی نه فصلی سرد ، در آستانه ی یک عمر سخت ایستاده ام!

خلاصه نوشت

چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ق.ظ

سلام 

خیلی بی قرارم اینقدر بی قرار که اومدم یک بار دیگه بنویسم جایی که حرف دلم رو بدون هیچ حد و مرزی می تونم بنویسم 
تپش قلبم بالاست نمی دونم چرا 
بی قرارم 
  • ستاره

نظرات  (۱)

  • رادیو بلاگی ها
  • سلام
    قسمت همکار افتخاری رادیوبلاگیها رو بخونین تو لینکای سمت راست :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی