راز نوشت

اینجا زنی از رازهایش می گوید...

راز نوشت

اینجا زنی از رازهایش می گوید...

شاید روزها سخت است، شاید لحظه ها جان میکاهند تا بگذرند، اما میگذرند...
و من اینجا در آستانه ی نه فصلی سرد ، در آستانه ی یک عمر سخت ایستاده ام!

روزها بدون نوشتن

سه شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۵۹ ب.ظ

سلام

بعداز مدتها پنج شنبه به خودم یک حالی دادم و بعد از کلی خواهش از صدف جون وقت گرفتم که برم موهام و کاراملی رنگ کنم 
بعد از یکسال که ناخنهای کاشتم رو هم برداشته بودم بالاخره از نو کاشتم اول باید به خودم برسم این همه کار می کنم که اول باید خودم در اولویت باشم 
یک چیز جالب من از 23 خرداد  رفتم مرخصی یعنی سه روز مرخصی گرفتم و با جمعه شد چهار روز در ضمن دیگه هم اضافه کار نمیرم و راحت شدم 
روز چهارشنبه ورک شاپ داشتم از ساعت 11 تا ساعت3:30
تو راه برگشت گفتم یکم پیاده روی کنم زده بود به سرم تو این گرما و دنبال صندل مشکی این در و اون در می زدم قیمتها سر سام اور بود 215000تومان خیلی قشنگ بقود قیمت مناسب هم داشت ولی خوب من دوست نداشتم 
از خیرش گذشتم و از مغازه اومدم بیرون در اولین فرصت در موقع offمیرم می خرمش ببینید کی گفتم 
هیچ اومدم راه برم یک ماشین بوق بوق خانم تو رو خدا یک لحظه بایست باهات حرف بزنم 
ول نمی کرد اخرش بهش گفتم اقا خواهشا مزاحم نشین 
یکهو گفت خانم میشه من برم این صندل رو براتون بخرم 
ماتم برد با استرس گفتم چی ؟ نه بابا بیخیال 
یکهو گفت من دوست دارم براتون بخرم؟ منم بهش گفتم اخه برای چی ؟ گفت ازتون خوشم اومده 
راهم و گرفتم رفتم بازم پیله شد و اومد 
بهش گفتم اقا حرف حسابت چیه ؟
گفت می خوام صندل رو برات بخرم منم در جواب گفتم منم نخواستم 
گفت نگاه خانم من ازدواج کردم ولی دنبال یک دوست و پایه بر ایبیرون رفتن و تفریح می خوام من خانم کاملا مذهبی  دارم و پایه ی تفر یحات من نیستن ایشون فقط برای اینکه زن خونه باشه خوبه و من هیچ  تفریحی با ایشون ندارم 
مبهوت نگاهش کردم 
گفت هر چقدر هم بخوای برات خرج می کنم فقط با من باش ازت خوشم اومده 
نگاهش کردم و بهش گفتم اقا اولا من متاهلم در ثانی برو با خانمت صحبت کن و خواسته هات و بگو دنبال منم نیا 
بر ام عجیب شده یکسری میان زن افتاب مهتاب ندیده می گیرن و بعد نالانن که پایه ی تفریحات نیست و یکسری هم می نالن 
مگه اینها کور بودن روزی که زن گرفتن یا اینکه این زن رو برای خونه و تربیت بچه می خوان و برای تفریحات خودشون کس دیگه منطقشون چیه ؟
در تعجبم از این افراد این طرز فکر خانمشون رو توی ده تا چادر میپیچن و بعد دنبال کس دیگری هستن خدایا اینها رو به راه راست هدایت کن 
  • ستاره

نظرات  (۱)

  • آندیـ ـا می نویسد...
  • سلام ستاره جون :*
    وای چقدر مردک عوضی بوده!
    همون، کورن مگه از اول انتخابی بکنن که بعدش مجبور نشن بیوقتن دنبال ناموس مردم
    اعابم بهم ریخت... پووووووووووووووووف!
    پاسخ:
    سلام عزیزم 
    خوبی اره بخدا اونا یک زن افتاب مهتاب ندیده برای خونه و یک زن پایه برای تفریح می خوان

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی