راز نوشت

اینجا زنی از رازهایش می گوید...

راز نوشت

اینجا زنی از رازهایش می گوید...

شاید روزها سخت است، شاید لحظه ها جان میکاهند تا بگذرند، اما میگذرند...
و من اینجا در آستانه ی نه فصلی سرد ، در آستانه ی یک عمر سخت ایستاده ام!

دوست نماها

چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۱۷ ب.ظ

سلام 

می دونم ادم هریم یا پشت بند هم می نویسم یا اینکه دل و دماغ نوشتن نداشته باشم دلم از دست دوستی شکسته که سه سال تمام فکر می کردم واقعا دوستم هست با هم درد دل می کردیم چقدر اشتباهاتش رو من جلوی مدیر کل رتق و فتق می دادم بهم گفته بودن ادم خوب و قابل اعتمادی نیست ولی گوش نکرده بودم 
مهم نیست این نیز بگذرد و توکل برخدا 

  • ستاره

نظرات  (۱)

ستاره کجایی؟
پاسخ:
سلام عزیزم خوبی 
خوبم نمی دونم دستم به نوشتان نمیره الان هر کی ندونه فکر می کنه من چه قلمی دارم بوووووووس ممنون که سراغمو می گیری

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی