راز نوشت

اینجا زنی از رازهایش می گوید...

راز نوشت

اینجا زنی از رازهایش می گوید...

شاید روزها سخت است، شاید لحظه ها جان میکاهند تا بگذرند، اما میگذرند...
و من اینجا در آستانه ی نه فصلی سرد ، در آستانه ی یک عمر سخت ایستاده ام!

خیلی دلم گرفته از دست همه دلگیرم

جمعه, ۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ


سلام

خیلی خسته هستم بیش از حد از همه چی

خدایا منو تنها نذار

  • ستاره

نظرات  (۲)

خدا هیچوقت تنهات نمی زاره
پاسخ:
ممنون از همراهیتون

خدا از هر اتفاقی که منتظرته مهربون تره
پاسخ:
سلام شادی معلومه کجایی چرا ازت خبری نیست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی