راز نوشت

اینجا زنی از رازهایش می گوید...

راز نوشت

اینجا زنی از رازهایش می گوید...

شاید روزها سخت است، شاید لحظه ها جان میکاهند تا بگذرند، اما میگذرند...
و من اینجا در آستانه ی نه فصلی سرد ، در آستانه ی یک عمر سخت ایستاده ام!

می خواهم صبور باشم و برای زندگیم بجنگم

دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۸:۲۰ ب.ظ

سلام 

نمی دونم از کجا شروع کنم بالاخره تعطیلات تموم شد و من برگشتم سر کار مثل همه 
دیروز هم که 13 بدر بود مثل همه با خانواده ام بدون ماهان (جون ماهان همراه بچه هاش بود)13 رو بدر کردیم 
سعی می کنم دیگه با ماهان بحثی نکنم و فقط هر انچه در سر دارم رو پیش ببرم 
صبوری کنم در مقابل تمام ناملایمتهای زندگیم 
تا ببینم چه پیش میاد و خدا چی می خواد سال خوبی رو برای همه ارزومندم 
ممنون از تمام حضور و دلگرمی تون
  • ستاره

نظرات  (۳)

  • بلاگر کبیر ^_^
  • موفق باشی عزیزم..
    پاسخ:
    ممنون دوست خوبم
    شروع سال جدید بر شما مبارک . انشالله که زندگیتون به ارامش بگذره . 
    دوست مهربونم ازته دلم از خدا میخوام همه چی اونجوری که تو میخوای بشه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی